• وبلاگ : زلال وروان چون آب
  • يادداشت : دستت اگر نگيرم، غم مي کشد به زيرم
  • نظرات : 4 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    دل بسته به سكه هاي قلك بوديم/دنبال بهنه هاي كوچك بوديم /روياي بزرگ شدن خوب نبود/اي كاش كه تمام عمر كودك بوديم سلام سما خانوم مر30كه اومديد به وبم ونظر داديد درضمن وبتون هم عالي بود


    خدايا کمک کن که راه تو گيرم / چو فرمان دهي ، از تو فرمان پذيرم

    خدايا، کمک کن که در زندگاني / به راه رضاي تو باشد مسيرم


    دارد باران مي بارد

    و داغ تنهايي ام

    تازه مي شود!

    نگو که نمي آيي

    نگو مرا همسفر دشت آسمان نيستي

    از ابتداي خلقت

    سخن از تنها سفر کردن نبود

    قول داده اي

    باز گردي

    از همان دم رفتنت

    تمام لحظه هاي بي قرار را

    بغض کرده ام

    و هر ثانيه که مي گذرد

    روزها به اندازه هزار سال

    از هم فاصله مي گيرند
    آپت عالي بود

    سلام دوست عزيز وب قشنگي داري تونستي به ما هم يه سري بزن

    منتظرم باي.


    سلام گلم آپت خيلي قشنگ بود زيبا و خوشمل ممنون که اومدي و خبرم کردي بيشتر بيا اين ورا يادتيم