زلال وروان چون آب این وبلاگ، خونه ی تنهاییمه
| ||
ای علی، یاد تو بردم نه غمی ماند ونه همی... روز پدر مبارک... [ شنبه 89/4/5 ] [ 4:12 عصر ] [ سما ]
دیشب رادیو گوش می کردم،داشت یه داستان کوتاه می گفت با عنوان"مردی که با چتر بر سرم می کوفت "خیلی عجیب بود وهمین طور مبهم،خلاصه ای از اونچه که یادمه رو براتون می نویسم اما آخرش به آخر داستانا نمی خوره،شما چی تفسیر می کنین؟؟؟؟ [ جمعه 89/4/4 ] [ 2:43 عصر ] [ سما ]
وحالا من وارد می شوم با شعری زیبا ...با تشکر از خانم دهکردی... من دلم می خواهد فریدون مشیری [ چهارشنبه 89/4/2 ] [ 8:44 عصر ] [ سما ]
ســــــــــــــــــلام...دیگه داره بهار میره وتابستون میاد...محض خاطر کسانی که تابستونشون زود تر شروع شده بود...هنوز تابستون نیومده...ولی حال وهوا تابستونی ....اینم یه شعر زیبا...
راستی در آخرین روز از بهار تفلد یکی از دوستامه...بش صمیمانه تبریک میگم...وآرزو میکنم شاد باشه...
[ یکشنبه 89/3/30 ] [ 4:2 عصر ] [ سما ]
یه کلی حرف واسه نوشتن دارم اما نمی دونم چرا این دفعه دستم یاری نمیده!!! هرچند قضیه از یه جای دیگه آب می خوره !!بد بخت این دسته داره از مخم دستور میگیره دیگه...بازم همه چیز زیر سر این مخ بندس....هی ... [ جمعه 89/3/28 ] [ 2:24 عصر ] [ سما ]
سلام...رفقا حالشون چه طوره؟؟؟ببخشید آپم طول کشید!بیشتر از این مخم یاری نمیده....این هم کاری از مخ بنده...تا بعد... دفتر خاطره ها ی من
[ سه شنبه 89/3/25 ] [ 8:0 عصر ] [ سما ]
نمی دونم چمه؟؟ خــــــــــــــــــــــــــــــــــدا کمـــــــــــــــــــــــــــــک پ.ن1:چقدر دنیا با همه ی قریبی هاش غریبه(به نظرم تقصیر آدمای بی مرامه که توش پره) پ.ن2:به نظرتون این شکله چه معنی می تونه داشته باشه؟؟؟؟
[ پنج شنبه 89/3/20 ] [ 5:7 عصر ] [ سما ]
سلام... (جواب سلامت کو پس؟؟)ایشاا...که خوبین؟؟(از رو نری یه وقت!!) پ.ن(1):در زمین عشقی نیست که زمینت نزند، آسمان را دریاب! پ.ن(2):دلم احساس غم دارد/ در این انبوه ویرانی/کمی تا قسمتی ابری/ و شاید باز بارانی... اینارو همین طوری گذاشتم [ سه شنبه 89/3/18 ] [ 6:32 عصر ] [ سما ]
سلام...می گم چقدر تهنا بودن بده...نه!!!!ولی خب بازم خوبه خدا هست!!!
خدایا ، چه گم کرد آنکه تو را یافت ، و چه یافت آنکه تو را گم کرد . . . [ جمعه 89/3/14 ] [ 7:40 عصر ] [ سما ]
ســـــــــــــــلام.میلاد حضرت زهراو روز مادر رو تبریک میگم قلمم رو گرفتم به دست ونوشتم (اما اگه دوس داری اسمش رو بزارشعر!! خاطراتم پر شده از حظور تو
[ پنج شنبه 89/3/13 ] [ 2:32 عصر ] [ سما ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |