زلال وروان چون آب این وبلاگ، خونه ی تنهاییمه
| ||
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست شب تار است و ره وادی ایمن در پیش هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد آن کس است اهل بشارت که اشارت داند هر سر موی مرا با تو هزاران کار است بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج [ شنبه 88/12/22 ] [ 7:10 عصر ] [ سما ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |