زلال وروان چون آب این وبلاگ، خونه ی تنهاییمه
| ||
حالا من موندم در انتظار نور همان ماهی که هر شب مهمون اتاقم بود،من چه قدر محو تماشابودم،من از ماه زندگی می گیرم ،از نور خیره کننده توی اون ظلمات پهناور،وسط نگین های کوچک ستاره ها،اما هنوز نیامده !!(با توهستم ماه زیبا)ولی میدانم چرخش روزگار تورا به پنجره ی اتاقم باز می گرداند،اما شاید شاید آن وقت من خواب خواب باشم!!
زندگی شوق رسیدن به همان فردایست [ چهارشنبه 89/6/3 ] [ 2:16 صبح ] [ سما ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |