کد بارش قلب


سما - زلال وروان چون آب
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زلال وروان چون آب
این وبلاگ، خونه ی تنهاییمه
قالب وبلاگ
لینک دوستان

از ازل نقش منو وتو یکی بود
ما بودیم وهستی هنوز هستی نبود
آسمون با این قدمتش...
رنگ تولد مارو ندیده بود....
ما که بودیم هم بازی فرشته ها
یه آن مارو فرو آوردن بهر همین نوشته ها
نوشتن ونوشتن...
بدی ،خوبی،جنگ وغم
شادی،سرور،غرور هم
زندگی شد یه طومار
گاهی سفید،گاهی سیاه
دلتنگی پیش زمینه....
تنهایی وهزار دل
بی وفایی همینه...
فرشته ها کجایین؟؟؟؟
اینجا جاتون خالیه!!!

_____________________________________

پ.ن)چیکارش کنم دیگه این حس شاعریم ییهو گل میکنه!!!

 


[ چهارشنبه 89/5/13 ] [ 6:7 عصر ] [ سما ]
برای همیشه بخوان...
بخوان که مسافری وباید بروی...
کوله ات را پر کنی
توشه ی سفرت راهم
تو مسافری...
پس چیززیادی در کوله ات نگذار
که سنگینی بارش
کمرت را خم کند
تو میروی
پس ...
لذت ببر از ماندن 2روزه
در این دنیای مادی
همراه خودت لبخند ببر
چون سبک وگرانبهاست
مهربانی هم
چون قرین شادی هاست
کوله ات را سنگین نکن
در آن یک مشت بوی خدایی بریز
یک لحظه بندگی
یک شاخه گل ایمان
وعشــــــــــــــــــــــق
...
سفرت به سلامت
مقصدت به سعادت
ای مسافر!!!

[ شنبه 89/5/9 ] [ 10:48 عصر ] [ سما ]

دلم میخواد برای خدا بنویسم اما .......همین تنها از دستم بر اومد....

امیدوارم خوب باشه

از تو نوشتن برای من سخت است
سخت تراز معنی هر سختی سخت
آنچه در دل احساس می شود
برروی خطوط کاغذ پیاده نمی شود
قلم من هنوز سر سطر اول مانده است
اما افکارم تا فراسوی خیال از تو پر است
آنچه را احساس کنی
در ماورای کلمات با تو مانوس می شود
پس انتظاری از قلم نمی رود
که بتواند شرح حال تورا
نقش بر خاطر این ورق کند
قلب، تنها منزلگاه تو می شود
آنجا که که سرشار از حس حظور است
حظور نگاه گرم تو...
درقلب کاغذی جایی برای از تو نوشتن نیست
از تو سرودن واز تو خواندن...
پس...
در قلبم بمان...
جایی که هنوز گرم تپش است....


[ پنج شنبه 89/5/7 ] [ 10:20 صبح ] [ سما ]

ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد
یا امام زمان انتظار هم از نیامدنت بی تاب شد ...

بر چهره پر ز نور مهدی صلوات      بر جان و دل صبور مهدی صلوات

             تا امر فرج شود مهیا بفرست        بهر  فرج و ظهور  مهدی صلوات


هنوزم انتظارو انتظار است هنوزم دل به سینه بی قرار است
کجایى اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت؟


[ دوشنبه 89/5/4 ] [ 5:55 عصر ] [ سما ]

ای پادشــــــــــــــه خوبان داد از غـم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

________________________________

یه شعر از حافظ براتون نوشتم....خگشله

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم

دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم

همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم

ای نسیم سحری بندگی من برسان
که فراموش مکن وقت دعای سحرم

خرم آن روز کز این مرحله بربندم بار
و از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم

حافظا شاید اگر در طلب گوهر وصل
دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورم

پایه نظم بلند است و جهان گیر بگو
تا کند پادشه بحر دهان پرگهرم


[ چهارشنبه 89/4/30 ] [ 6:1 عصر ] [ سما ]

میلاد باسعادت امام حسین(ع)وحضرت عباس وامام زین العابدین(ع)را به شما تبریک میگم.......

امشب زمین و آسمان گردیده پر شور و شعف

امشب تمام عرشیان بهر زیارت بسته صف

امشب که عیدی میدهد بر عاشقان شاه نجف

امشب تو هم مستی کن و دل را بری کن از اسف

زیرا به دنیا آمده مظهر عزت و شرف

 

*میلاد نور مبارک*

                    


[ پنج شنبه 89/4/24 ] [ 11:36 صبح ] [ سما ]

می دانی که من دلواپس فردای خود هستم

 مبادا گم کنم راه قشنگ آرزو ها را...

مبادا گم کنم اهداف زیبا را...

 مبادا جا بمانم از قطار موهبتهایت...

دلم بین امید و

نامیدی میزند پرسه میکند فریاد ...
 
میشود خسته...
 
مرا تنها تو نگذاری

[ سه شنبه 89/4/22 ] [ 7:9 عصر ] [ سما ]

یه سلام گرم وآتیشی واسه همه اونایی که زیر کولریه لیوان شربت تگری میل می کنن...الآن تابستوووووونه...محض خاطر اونایی که سرشون تو کتاباشونو،شاید دارن واسه کنکور90میخونن...شاید درسای سال دیگه رو ،شاید هم می خوان پرشی بخونن یا واحدهای سنگین گرفتن وحالا توش موندن...ویا خدایی نکرده تجدیدهاشونو پاس کنن!!الآن تابستونه...اونم با برنامه ی داغ جام جهانــــــــــــــی -که دیگه داره تموم میشه -همراه تخمه شکوندن وچلسمه خوردن (اولین سالی بود که جام جهانی رو تا آخرش دنبال کردم!!)وای میوه های تابستونی رو یادم رفت...من که عاشق گیلاس وهلو وزردآلو...والبته هندونه خنک اونم نیمه شب!!واما کولرجان که بدبخت داره یه ریز میسوزه(شما نکنین این کارو، خب بهش یه استراحتی بدین!!)وشربت های تگری وبستنی یخی وشایدم فالـــــــــــــــــــــــــوده!!(بپا زیاد نخوری چاق میشی!!)بعضی از سریال های تلویزیون هم بد نیستن...یه جورایی سرگرم میشیم دیگه!!!شب زنده داری هم که شده عادت ما وبه جاش تا ل...(بـــــــــــوق)خوابیدن...هرروز هم که صدای جشن وعروسی میاد وهمین طووووووور بوق ماشینا...(ماکه بخیل نیستیم ایشاا...خوشبخت بشن)بعضی ها هم که میرن سفر وگشت وگذار....بعضی هاهم عین من دلشون لک زده واسه یه سفر!!کلاسای تابستونی حالا افتادن تو قلتک ودارن پول پارو میکنن...پسر بچه ها هم که از صب تا شب تو کوچه گل کوچیک بازی میکنن(البته این جا که این طوریه!!)دختر بچه ها هم که دیگه خاله بازی رو ترک کردن ومیرن دنباله.......(به من وتو آخه چه ربطی داره!!)به اونایی هم که شیفت کاری دارن یا کار ثابت باید یه خدا قوت گفت،اونایی هم که شغل آزاد دارن که  آزادن دیگه!!آخی... بعضی از پسرا هم سربازی اند...
راستی جشن مبعث پیامبر اسلام،محمد(ص)رو به

 همگی شما تبریک میگم...

از بعثت او جهان جوان شد ، گیتى چو بهشت جاودان شد

این عید به اهل دین مبارک ، بر جمله مسلمین مبارک . . .


انشاا...شاد وسلامت باشین...
خدانگه دار


[ شنبه 89/4/19 ] [ 7:1 عصر ] [ سما ]

دلم میخواد این جمله زیر روتقدیم یکی از دوستام کنم...چون روزی بهم گفت:من فک نمیکنم باید خدارو از جهان مادی جدا دونست .او همه جا هست، چیزی که مرزی واسه بودنش نیست(البته دقیقا که اینارو نگفت،ولی خب یه چیزایی در بیان همین کلمات گفت!!)
من اون موقع یه کم هنگ کردم...چون تا حالا بهش فکرنکرده بودم ولی یه جمله ای پیداکردم که حالا میتونم بهش بگم!!!

"خدا را جایی میان آسمان ها فرض کردیم

  دلیل دوری ما از اونیز همین است.خدارا در

  آیینه ی جان آدمیت باید دید وپرستید..."


[ پنج شنبه 89/4/10 ] [ 2:51 عصر ] [ سما ]

باز دلم هوای شعر گفتن کرد...اگه خوبه نظر بده....

من از دیار غم چه بی نصیب
در حصار کوه ها گرفتار آمدم
بر دیوار خیس زمان
جایی که شوره ها
 خاطره ای ترد شده اند
من گرفتار آمدم
لب پنجره خزان می باید
که در انتظار گلبرگ بنشیند
مثل خزانی بی برگ
روی شاخه ی خشکیده ی امید
 من گرفتار آمدم
در میان رویایی دور ودراز
نقش بسته به نرده ی سنگی دل
هنگامی که تو آن رادیدی
وزمانی که بر باد می رفت
من گرفتاربودم
واکنون به انتظار بودنش
من گرفتار آمدم

_____________________________________

پ.ن:ممنون که....


[ سه شنبه 89/4/8 ] [ 3:14 صبح ] [ سما ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

سما
سلام.من سما هستم دانشجو ...دختری احساساتی ،خندون ویه نمه شوخ.......
امکانات وب


دریافت کد در بهاربیست

کد تقویم

فال حافظ

دیکشنری آنلاین

دیکشنری آنلاین

نمایش وضعیت در یاهو

کد عکس تصادفی

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

خدمات وبلاگ نویسان جوان

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس